یادگیری یک زبان خارجی، تنها به حفظ واژگان یا فراگیری قواعد خلاصه نمیشود؛ بلکه فرایندی عمیق، ذهنی و چندلایه است که نیازمند شناخت دقیق فرد از شیوه یادگیری خود است. یکی از مؤثرترین عواملی که میتواند این فرایند را دگرگون کند، آگاهی فراشناختی است؛ توانایی ارزشمندی که به زبانآموز اجازه میدهد درباره نحوه تفکر، یادگیری و پیشرفت خود بیندیشد و مسیر رشدش را هدایت کند. فراشناخت همچون چراغی است که در مسیر پیچیده یادگیری زبان روشن میشود و به زبانآموز کمک میکند بداند چه میداند، چگونه میآموزد و برای بهبود عملکرد خود چه تغییراتی باید ایجاد کند.
با بهرهگیری از آگاهی فراشناختی، زبانآموز نه تنها نقاط ضعف و قوت خود را تشخیص میدهد، بلکه میتواند برای یادگیری بهتر برنامهریزی کرده، استراتژی مناسب انتخاب کند و به صورت مستمر عملکرد خود را مورد ارزیابی قرار دهد. از همین رو، این مهارت به یکی از پایههای اصلی یادگیری عمیق و کاربردی در آموزش زبان تبدیل شده است و نقش آن در موفقیت زبانآموزان و حتی کیفیت تدریس آموزگاران انکارناپذیر است.
برای یادگیری عمیق و کاربردی هر زبانی باید با مفهوم آگاهی فراشناختی آشنا شویم. آگاهی فراشناختی از جمله مهارتهای سطح بالای تفکر است و بهعنوان تفکر دربارهی فرایندهای تفکر، یادگیری خود و کنترل این فرایندها تعریف شده است؛ یعنی توانایی زبانآموز برای آگاهی از فرآیندهای شناخت خود و کنترل آنها، بهگونهای که بتوان با برنامهریزی، نظارت و ارزیابی آموختهها، فرآیند یادگیری زبان را بهبود بخشید. این مفهوم شامل دانش زبان آموز دربارهی راههای یادگیری خود، نحوهی کارکرد ذهن و همچنین توانایی کنترل و تنظیم استراتژیهای ذهنی برای تسلط کامل به هر چهار مهارت زبان خارجی است.
در بین زبانآموزان و مدرسین این موضوع نقش بسیار پررنگ و سرنوشتسازی را ایفا میکند. زیرا اگر آنها با درک عمیقتری مطالب را بیاموزند و تدریس کنند قطعا در کیفیت عملکرد هر دو گروه اثر بسیار مثبتی خواهد داشت.
مفهوم فراشناخت یعنی شناختی فراتر و عمیقتر از مطالب آموزشی، در حدی که بتوان از آن ها به صورت کاربردی و عملی استفاده کرد. به عنوان مثال اینکه زبانآموز یک سری واژه را فرا میگیرد و میتواند به درستی تشخیص دهد که از هر یک از این کلمات، در چه شرایطی به درستی استفاده کند تا کارایی لازم را داشته باشند یک نوع فراشناخت نسبت به آن واژگان است که مهارتی بالاتر از فقط حفظ کردن واژگان میباشد.
مثال دیگر اینکه زبانآموزی که نه تنها نقاط ضعف خود را میداند بلکه به دنبال راهکار برای رفع آن میباشد و آگاهانه میکوشد تا هر روز عملکرد خود را نسبت به قبل بهبود ببخشد، دارای آگاهی فراشناختی نسبت به یادگیری زبان خود است.

آگاهی فراشناختی دارای ابعاد زیر است:
دانش فراشناختی: به آنچه یادگیرندگان در مورد یادگیریشان میدانند، اشاره میکند و عبارت است از:
اطلاع از تواناییهای شناختی خود. برای مثال، من در مورد به کار بردن گرامر در مکالمات زبان مشکل دارم.
آگاهی از برخی تکالیف خاص. برای مثال، درک تکنیکهای شنیداری که قرار است تمرین کنم برایم مشکل است.
آگاهی از راهبردهایی که میشناسند و زمان مناسب استفاده از آنها. برای مثال، اگر من ابتدا متن انگلیسی را بهصورت سریع مرور کنم، به من کمک میکند تا معنی کلی آن را درک کنم.
مهارت فراشناختی: به آنچه زبانآموزان در مورد یادگیری زبان انجام میدهند، اشاره دارد و توصیف میکند چگونه زبانآموزان فرایندهای شناختی خود را نظارت و کنترل میکنند. برای مثال، زبانآموز ممکن است دریابد که راهبرد خاصی مکالمه وی را بهبود نمیبخشد. بنابراین تصمیم میگیرد راهبرد دیگری را امتحان کند.
فرق بین این دو مفهوم همانند فرق بین دانستن معنی یک کلمه با نحوه ی استفاده درست از آن در جملات مختلف است. یا به عنوان مثال دانستن یک نکته ی گرامری دانش ما از آن مطلب به حساب می آید اما اینکه بتوانیم در نگارش خود از آن ساختار به گونه های مختلف و به درستی استفاده کنیم مهارت ما را نشان می دهد. دانش و مهارت باید همواره با هم به کار گرفته شوند تا خروجی عملکرد ما با کیفیت باشد.
راهبردهای فراشناختی: شامل پاسخها و اعمالی است که فرد برای کنترل و تنظیم تفکر و یادگیری خود به کار میبرد. این شامل:
برنامهریزی: تعیین اهداف و انتخاب بهترین راهبردها برای رسیدن به آنها.
نظارت: ارزیابی پیوستهی عملکرد و درک مطلب در طول انجام تکلیف.
ارزیابی: قضاوت دربارهی کارایی راهبردهای بهکار گرفته شده و اصلاح آنها در صورت نیاز.
فراشناخت سه مرحلهی برنامهریزی، نظارت و ارزیابی را در برمیگیرد:
در طول مرحلهی برنامهریزی، زبانآموز دربارهی چگونگی رسیدن به هدف یادگیری زبان، تصمیم میگیرد و در نظر میگیرد چگونه و با چه راهبردهایی این کار را انجام دهد. در این مرحله زبانآموز از خود سؤال میکند:
در مرحلهی کنترل و نظارت، زبانآموز طرح خود را اجرا و میزان پیشرفت خود را به سمت هدف نهایی خود ارزیابی و کنترل میکنند. در صورتی که تکنیکهای بهکار گرفته شده مفید نباشند، ممکن است از تکنیک دیگری استفاده کند و در حالی که روی مهارت مورد نظر خود کار میکند، از خود بپرسد:
در مرحلهی ارزیابی، زبانآموز تعیین میکنند تکنیکهای بهکار گرفته شده تا چه میزان در موفقیت آنها برای ارتقای مهارتها مناسب بوده است. برای ارتقای ارزیابی، زبانآموز میتواند از خود بپرسد:
همچنین تأمل/ بازتاب بخش مهمی از این چرخه است. تشویق زبانآموز به طرح سؤال از خود، تأمل/ بازتاب را پشتیبانی میکند و باعث توسعهی فراشناخت میشود. در این فرایند، زبانآموز عملکرد خود را در کلیهی مراحلی که بیان شد بررسی و تحلیل میکند و در نظر میگیرد در آینده چه کارهایی ممکن است برای بهبود سطح زبانی خود انجام دهد.
یکی از راههای کاربردی برای بهبود سطح دانش و مهارت فراشناختی، استفاده از مثالهای زیاد در هنگام آموزش است. به عنوان مثال برای یادگیری واژه باید از آن در جملات مختلف استفاده کرد و فقط حفظ کردن معنی فارسی آن هیچ کمکی به فهم و یادگیری عمیق آن نخواهد کرد. فراموش نکنیم که ما واژه یا ساختار گرامری را به طور کامل یاد نگرفتهایم مگر اینکه بتوانیم از آنها استفاده کنیم.
یکی دیگر از راههای کاربردی برای بهبود سطح دانش و مهارت فراشناختی، تمرین مداوم و روزانه و تکرار زیاد است. روانشناسان با تحقیقات خود ثابت کردهاند اگر مهارتی را به مدت هزار ساعت در یک بازهی زمانی یک ساله تکرار کنید آن مهارت در مغز شما جایگاهی ویژه پیدا خواهد کرد و به شناخت عمیقی از آن مهارت که میتواند یادگیری زبان خارجه باشد خواهید رسید و عملکرد شما در آن مهارت فراتر از متوسط جامعه خواهد بود که این خود گواهی بر فراشناخت شما از آن مهارت میباشد.
در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که اگر به دنبال یادگیری عمیق و کاربردی در زمینهی زبانهای خارجه هستید باید آگاهی فراشناختی و راههای تقویت آن را جدی بگیرید چون یادگیری زبان مثل یادگیری آشپزی یا انجام دادن ورزش اسکی نوعی مهارت است و هر آن چه که مهارت باشد به تمرین مداوم و زیاد نیاز دارد تا در آن زمینه به اوج تسلط و کیفیت برسید.

سخن پایانی
آگاهی فراشناختی زبانآموزان (تعیینکننده باور آنها در مورد خودشان که چارچوب فکری پویا دارند یا ایستا) به سادگی تحت تأثیر تصورات متعصبانه آنها در مورد توان یادگیریشان قرار میگیرد و ممکن است زمانی که بدون حضور در کلاس زبان اقدام به یادگیری زبان میکنند به انتخابهای نامناسبی منجر شود.
در مجموع، نقش کلاس زبان در ایجاد فضای مناسبی برای کمک به موفقیت زبانآموزان، حیاتی است و قدرتمند کردن زبانآموزانی که احساس ضعف میکنند و یا حس میکنند در روند تصمیمگیری قرار ندارند و در حاشیه نگه داشته میشوند، و در نتیجه قادر به تغییر وضعیت کنونی خود نیستند، بسیار حائز اهمیت است. به همین دلیل، در آموزشگاه زبان پردیسان، برای زبانآموزان، محیطهای یادگیری به گونهای ایجاد شده است که بتوانند در آن محیط موفق شوند. در صورت داشتن سوالات بیشتر درباره یادگیری زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه و ترکی استانبولی، کافی است به قسمت “مشاوره رایگان” وبسایت موسسه زبان پردیسان مراجعه نمایید و از خدمات مشاوره رایگان کارشناسان آموزشگاه زبان پردیسان بهرهمند گردید.
سوالات متداول
اهداف واقعبینانه تعیین میکند: زبانآموز یاد میگیرد که چه چیزی را باید یاد بگیرد و چگونه باید پیش برود.
استراتژیهای موثر را انتخاب میکند: به زبانآموز کمک میکند بهترین روشها را برای خود پیدا کند، مانند اینکه آیا با تکرار و تمرین بهتر یاد میگیرد یا با صحبت کردن با دیگران.
پیشرفت را ارزیابی میکند: زبانآموز میتواند متوجه شود که آیا روشهای فعلیاش کارآمد هستند یا نیاز به تغییر دارند.
استقلال را تقویت میکند: یادگیرندگان را به متفکران استراتژیک و فعال تبدیل میکند که میتوانند یادگیری خود را بهینه کنند.
کنترل خود را بالا میبرد: زبانآموزان به درک و تولید زبان مسلطتر میشوند و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند.
برنامهریزی: قبل از شروع یک تمرین، زبانآموز از خود میپرسد: «هدف من چیست؟» یا «چگونه میتوانم این کار را به بهترین نحو انجام دهم؟».
نظارت: در حین یادگیری، زبانآموز از خود میپرسد: «آیا در مسیر درستی قرار دارم؟» یا «این کار چقدر خوب پیش میرود؟».
ارزیابی: پس از اتمام یک تمرین، زبانآموز عملکرد خود را مرور میکند و میپرسد: «چقدر خوب عمل کردم؟» یا «دفعه بعد چه کاری را متفاوت انجام میدهم؟».
ارتباطدهی به دانش قبلی: تلاش برای ایجاد ارتباط بین اطلاعات جدید و دانش قبلی برای درک بهتر.
زبانآموز میتواند با پرسیدن سوالات فراشناختی در طول فرآیند یادگیری، خود را به فکر کردن درباره یادگیری زبان عادت دهد و در ادامه پس از انجام تمرینها، میزان پیشرفت مهارتهای زبانی خود را ارزیابی و بر اساس آن برنامهریزی کند و در نهایت اگر مشخص شد که یک روش کارآمد نیست، تغییر استراتژی داده و از یک روش دیگر یادگیری زبان استفاده کند.
در این راستا، معلمان میتوانند زبانآموزان را به پرسیدن سوال درباره فرآیند یادگیری خود تشویق کنند. اهداف فعالیتها برای یادگیری هر مهارت را به تفکیک توضیح دهند تا زبانآموزان بدانند به دنبال چه چیزی هستند و نیز زمانی از کلاس را برای تمرین و کاربرد استراتژیهای فراشناختی فراهم کنند.
برخی از زبانآموزان ممکن است به طور ناخودآگاه از استراتژیهای فراشناختی استفاده کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است از وجود این استراتژیها بیاطلاع باشند. تجربیات نشان میدهد که فشار آزمون یا کمبود تمرین و آگاهی، میتواند مانع استفاده موثر از این مهارتها شود.