اثر فلاتی مرحله ای اجتناب ناپذیر است که اکثر زبان آموزان در میانه ی راه یادگیری زبان دچار آن می شوند و در این نقطه ی حساس ماموریت مهم مدرسین است که زبان آموزان خود را از این دوره ی بحرانی نجات دهند. معمولا زبان آموزان در شروع یادگیری زبان های خارجه شوق و انگیزه ی بالایی دارند. در ابتدای مسیر شیب پیشرفت آن ها بسیار تند و مثبت است ولی در میانه ی راه دچار سردرگمی و بی انگیزگی می شوند. این نقطه ی حساس در سطح زبان عمومی یا همان سطح متوسط رخ می دهد.
در کل سه سناریو در اثر فلاتی به شرح ذیل وجود دارد.
در این حالت زبان آموز به سطح متوسط دانش عمومی زبان رسیده است و به اشتباه احساس می کند که مطالب تازه ی دیگری برای یادگیری وجود ندارد و یا اگر هم وجود دارد دیگر نیازی به یادگیری آن ها ندارد. در نتیجه دچار سردرگمی و بی انگیزگی می شود و احساس می کند روند یادگیری برای او تکراری شده است. در نتیجه در میان مدت و سپس در بلند مدت دچار افت شدید در پروسه ی آموزشی خود می شود. از علائم آن غیبت های مکرر و کنسل کردن کلاس ها و کاهش سطح عملکرد در مهارت های اصلی به خصوص نگارش و مکالمه می باشد و به احتمال زیاد دیگر قصد ادامه ی مسیر را نخواهد داشت.
در این حالت زبان آموز در پروسه ی آموزش خود دچار کلیشه و روتین می شود. جلسات کلاس برای ایشان حوصله سربر و خسته کننده می شود و از سر وظیفه تکالیف خود را انجام می دهد و دیگر از پروسه ی یادگیری خود مثل قبل لذت نمی برد. از علائم آن بی حوصلگی در جلسات کلاس و پایین آمدن میزان مشارکت در کار های گروهی کلاس می باشد. معمولا زبان آموزان در این مرحله در یک چرخه ی باطل گرفتار می شوند که عملکرد خودشان را بدون پیشرفت و تغییر مثبت تکرار می کنند. در واقع انگیزه ی آن ها برای پیشرفت در مسیر یادگیری کاهش یافته است اما همچنان به مسیر خود ادامه می دهد.
این خوشبینانه ترین سناریوی اثر فلاتی است که می تواند رخ دهد. اگر مرحله ی کلیشه ای و روتین شدن پروسه ی یادگیری از سوی مدرس مربوطه به خوبی مدیریت بحران شود و توسط زبان آموز پشت سر گذاشته شود او می تواند به مسیر یادگیری خود پرقدرت همانند ابتدای مسیر ادامه دهد. نقش مدرس در این مرحله بسیار پر رنگ و سرنوشت ساز است. زیرا برای تحقق این مهم او باید از روش ها و تکنیک های متنوع و مدرن برای تدریس خود در کلاس استفاده کند تا زبان آموز را از در جا زدن یا بد تر از آن از سقوط در مسیر پر تلاطم یادگیری نجات دهد و به کلاس جان تازه ای ببخشد.
۱. استفاده از تمرینات پویا و متنوع در طول کلاس که می تواند هر جلسه به صورت چرخشی تغییر کند تا تمامی مهارت های زبان آموز از جمله خواندن و درک مطلب و گفت و شنود و نگارش او به چالش کشیده شود تا به او یاد آوری شود که در هر جلسه نکته ی تازه ای برای یادگیری وجود خواهد داشت.
۲. استفاده از فایل های صوتی و تصویری غیر درسی اما مرتبط با موضوع درس همان جلسه مثل فیلم و سریال یا آهنگ به عنوان پیش در آمد و مقدمه ی کلاس که موجب ایجاد جذابیت و انرژی مثبت در زبان آموز در شروع کلاس می شود.
۳. استفاده از حس شوخ طبعی در تدریس موجب دور شدن فضای کلاس از کلیشه و روتین می شود و به زبان آموز انرژی و انگیزه ی فراوان برای ادامه ی راه خواهد داد. حس شوخ طبعی باید در دل تدریس و هدفمند رخ دهد و نباید خارج از آن باشد. برای مثال مدرس می تواند هنگام تدریس گرامر و واژگان از مثال های کمدی و طنز استفاده کند که موجب ماندگاری آن نکته ی آموزشی در ذهن زبان آموز می شود. چون در واقع نوعی خلاقیت در آن وجود دارد و برای زبان آموز جذاب تر و به یاد ماندنی تر است.
۴. یادآوری کردن هدف های میان مدت و بلند مدت به زبان آموز و اینکه روز به روز او بهتر از روز قبل خواهد شد و این پروسه ی مثبت و رو به رشد ادامه خواهد داشت. فراموش نشود که زبان آموز همواره به انگیزه گرفتن و تشویق شدن از سوی مدرس خود احتیاج دارد.
در نهایت اثر فلاتی، اصلی اجتناب ناپذیر در روند آموزش است که زبان آموزان دچار آن می شوند. زبان آموزان و مدرسین می توانند با هوش و درایت بالا و به کارگیری ترفند ها و استراتژی های مدرن و متنوع آموزشی که به چندی از آن ها به صورت خلاصه اشاره شد با موفقیت از آن عبور کنند و به مسیر یادگیری زبان مورد نظر خود ادامه دهند.